ابرها امسال همه تارند
بارون غضب میبارند
گل که نیست پروانهها هم
خبر از اینجا ندارند
چه بهار سردیه
سحرها دلها میگیرند
غروب سینهها میمیرند
قدمها تندند در این راه
ای عجب ... چقدر غریبند
چه بهار سردیه
گلها امسال نمیخندند
امسال مردم پر دردند
صورتهاشون محو و سرها
زیر بارند و زمینند
چه بهار سردیه
ایزدا این فصل چه تلخ
این بهار یا زمستون؟
امر فرما که از بالا
بباره گل جای بارون
بگو تا از آسمون ها
بباره گل جای بارون
...